برچسب: غدای گیلانی، رستوران گیلانی، نوروز، هفتسین، عیدی، نوستالژی،
آن عید سعید باستانی
توی شیشههای تمیز اتاق مهمان خودم را تماشا میکنم. موهام شانه شده و مرتب است و یقهی پیراهنم قلاببافی شده است . دور تا دور ایوان شمعدانی چیدهاند. کفشهای قرمز ورنی تازهام پایم را میزند. مامان صدایم میکند. لیلی کنان میدوم سمت آشپزخانه که غرق بوی گلاب هل است. مارجان پیراهن نخودی پوشیده و نخودچیها… ادامه مطلب
آخرین دیدگاهها